چه صیامی؟! – که ندارم سحری، زان که مدام شب ظلمانی گیسوی تو را می بینم! – چه هلالی؟! – که به هر سو که نگاهی بکنم، جلوه ی نازک ابروی تو را می بینم! – چه نمازی؟! – که سر از سجده اگر بردارم جای محراب فقط روی تو را می بینم! – چه قیامی؟! – که به قد قامت…» اگر گوش دهم پیش رو قامت دلجوی تو را می بینم! – هرکجا جمع پریشان دل مشتاقی هست؛ عشقبازان سر کوی تو را می بینم! شعر آغوش از الهام امریاس
آخرش نگفتی_عبدا...محمدی
شعر به چه قیمت؟-شعر جدید معاصر
– ,بینم ,تو ,سر ,دلجوی ,هرکجا ,تو را ,می بینم ,را می ,– که ,بینم –
درباره این سایت